رستگاری غزل

ساخت وبلاگ

آنچه تو عشق میدانی من غزل میخوانمش
شعر بی عاطفه و حس را دغل میخوانمش
((مرده آنست که نامش به نکویی نبرند))
مرگ احساس لطافت را اجل میخوانمش
اصل این عشق دگر دست تو را می بوسد
حاشیه ها را در این عشق بدل میخوانمش
لب تو شهد شراب است که مستش شده ام
لب تو شهد شراب است، عسل میخوانمش
منم و این همه ابیات که در این وانفسا
آنچه تو عشق میدانی من غزل میخوانمش

شعر نو...
ما را در سایت شعر نو دنبال می کنید

برچسب : رستگاری, نویسنده : محمد رضا جوادیان بازدید : 41 تاريخ : چهارشنبه 10 آبان 1396 ساعت: 15:41

خبرنامه