خدای آهو ها...

ساخت وبلاگ

عرش بر فرش دمید / شیشه غرید و شکست / همه از نفس بد است / باخت رنگ انسانیت و مهر/ خواب مهتاب کج است / دل گِل شده ی ما رمید / تخته ی سنگیِ ما خون آلود / چشم ها در حوض / گوش ها گرفته / عینکان رو در روی تاریکی شب / خواب مهتاب کج است / آفتاب سارقِ مهتاب / خوابِ مهتابی مراد است امشب / عمر تحفه به پائیز رسید / برگ پائیز زرد است / دشت بی برگی ها / آهو کم دارد / گرگها بیش از میش / طعمه دل انگیز شود / کرگدنهای خاکستری رسواتر/ شیرهای یال سفید برتر / اسبهای نعل شده نجیب تر / آهوانِ پا به فرار سریعتر / کوچه باغ خاطرات ما پر از نهنگهای والاتر / هر که آمد بر سر ما نشست ادعایی کرد زیادتر / پر عقاب هم پروازش نخرید / آری اینبار هم آسمان غرید و شکست / دست بالا دست بسیار است/ دستهای وصل به زنجیر بسیارتر / تا بالا هست خدا را میگویم / پناهندگی زنجیر خطاست / بندگی هوا بد تر / دل اگر آشنا را بشناسد / غلطی است انکار / دیده را از خاک پاک کن /هشت برگی آمدند و رفتند/ با سلاح تدبیر/ نشدند محتاج بشر / زان بشر بدشری آمد برون/ اینبار تومحتاج شو / محتاج خدای آهو ها/ خدای آهوانِ هشت ساله...

شعر نو...
ما را در سایت شعر نو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان بازدید : 108 تاريخ : چهارشنبه 10 آبان 1396 ساعت: 15:41