میان ما که هر روزیم هزار فردا به لکنت خورد
و هر فردا به پای ما هزاران بار به یغما برد
شبان تیره و تاری که دل در هر نگاه بارید
و آرامش نگاهی که زمان را بر قضا بسپرد،
نکوهش سهم ما ، اما ستاره باز می تابید
میان شب که در آن عشق نوای غم می بارید
نوای غم سرایی بود و دل در آن سکوت، اما
میان هر چه سختی بود نگاهی گاه تو را می دید...
برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان بازدید : 100