عمرم را، بدین واحه، به میانِ نیزارهائی که دیگر آب نبود، به قایقی نشاندید مرا !! بی آنکه پاروئی بزنم، به رویایِ رود جاریم ساختید، با ستارگانِ محبوسِ کویر شب را به تنهائی می سرودم، و باشاعر:علیزمان خانمحمدی, ...ادامه مطلب
گورِ آبهایِ خونیِ خزر کجاست؟ تشنهام... رنجِ سالهایِ مرده را به دوش میکشم کوک نیست سازِ من... توی وزنِ واژههای چشمهایِ خیس راکِ تلخ میزنم. زندهام، زندگی اگر همین حضورِ سادهشاعر:هادی بهروزی, ...ادامه مطلب
لب های تو !!!!! چشمان من !!!! همه چیز !!!!!!! مدتی است خشکیده !!! کویر است این جاشاعر:سعید گلی , ...ادامه مطلب
بیابان ها سبز می شوند روزی اگر دختر شمالی که دهانش بوی جنگل می دهد ... لب های پسری از کویر را ببوسد ...! مسعود احمدی 17آذرشاعر:مسعود احمدی, ...ادامه مطلب
دور چشمان تو گشتم ، نفسم بند آمد یک کویر از دل چشمت به چشمم آمد هر چه بودش در این بیت تمامش کردم نفس عشق به آدینه ی این مرد آمد باشدش نزد خود دل ، سزاوارش تو یا که این فکر برای تو ، سزاورش توشاعر:جواد احدی, ...ادامه مطلب
تک درختی در کویرم، سایه ای برمورها گه گُداری گل دهم ،آذوقه ی زنبور ها چشم هایم منتظر گاهی بیاید میهمان با تبر هیزم شکن امیدوار ازدورها میکند زخمی مرا اما بسی خوش آمده بلکه شد اعضای من آتششاعر:علی امیرزاده(مبتلا), ...ادامه مطلب
باران با موهایی از خزه میرقصید برشکل جنونم و رودخانه ،ماهی قرمز تا ازعشق بیرون افتد تمام انتظار،ابرشد آن قدر نیامدی تا صدای موج بپیچد ملحفه ای به دور دریا ومن، خطی شدم دور چشمانشاعر:مرضیه افرادی, ...ادامه مطلب