تنها در اسارت تن ها و هجوم خیل خیالات مبهم که می بندد سری را که درد می کند و احساسی که دل سنگ دارد و دزدیده نگاهی که قیچی می کند فصل خزانم را من و کودکی که می خورد شیر خام مادر را از پستانشاعر:مهدی شریفی, ...ادامه مطلب
اشکهای نریخته گنجشکها باران می شود و می بارد روی گل ها درخت ها می بارد روی صورت من اشک می شود روی گونه هایم میچکد روی برگ شمعدانی شبنم می شود و زیبایی گل بیش از پیش می نشیند در خانه یشاعر:آرزو هدایتی, ...ادامه مطلب
آمدی کوچه مان پر شد از عطر فریبنده ی یاس اما بعد به سفر رفتی سفری دور و دراز... و من سال هاست که بر نیمکت های خاطره چمبره زنان نشسته ام در تماشای نارونی با سنجاق مویی از گنجشکان کنجکاو شعر میشاعر:شیما اسلام پناه, ...ادامه مطلب
نشسته درنگاهم ابرهای تار وبارانی که شددریای دل درگیرطوفانهای طولانی خلیج فارس جاری می شود ازچشم غمگینم یقین دارم توهم چون من پریشانی وطوفانی به فکرما نمی باشدکسی دراینشاعر:اصغر اروجی, ...ادامه مطلب
در من هزار من، نونهال و پیروار، خفته ی بیدار نفس می کشند، حرف می زنند و مرا به هر سوی بی سو می کشانند همزاد هایی از جنس نور و تاریکی بندی و رها ماندگان پرّانی که آرام و رام در من به من سازیشاعر:مهری سلیمان پور, ...ادامه مطلب
در بیشه جنگلهای آرتویس بود، در میان درختان، در زمینی غرق در خون، سرباز زخمی آلمانی خفته، و نوای گریه های او در شب طنین انداز ، در پوچی... هیج بازتابی پاسخگوی درخواست او نیست، آیا آنقدر خون ازشاعر:میلاد غریبی زاده, ...ادامه مطلب
روزی نیست که خورشید را از تیغه ی کوه نگذرانند؛ آسمان غروب را دیده ای!؟ اینگونه است،شاعر:شیما اسلام پناه, ...ادامه مطلب
عمرم را، بدین واحه، به میانِ نیزارهائی که دیگر آب نبود، به قایقی نشاندید مرا !! بی آنکه پاروئی بزنم، به رویایِ رود جاریم ساختید، با ستارگانِ محبوسِ کویر شب را به تنهائی می سرودم، و باشاعر:علیزمان خانمحمدی, ...ادامه مطلب
ازصدایِ / عطوفتِ باران در چترِ کوچه ها چه می دانیم از تشویشِ یک پولک بر سطرِ آب ها ! . از شکوهِ عشق از تشابه گل هایِ اطلسی رنگین کمانِ عجول چه می دانیم از سکوتِ پشیمانِ مشت هایِ کبود آتشِشاعر:فریدون ناصرخانی کرمانشاهی, ...ادامه مطلب
حصیر ساده ی دلم را پهن کرده ام به ابعاد بزرگ ایوانت تاروپودم ازغم گسست در این روزهای تلخ تنهایی زهرانیکخواهشاعر:زهرا نیکخواه دافچاهی , ...ادامه مطلب
در خیالاتی که فکرم غرق رویا می شود در پی ات می افتد و محو تماشا می شود هر کسی یک لحظه چشمش را بدوزد سمت تو مات و مبهوت تو می ماند وَ شیدا می شود گر تو باشی منتهای عشق هر کس خوب من صد هزارشاعر:علی امیرحاجلو, ...ادامه مطلب
تو پر از حسهای نابی به گوارایی چشمهای خنک در واپسین واحهی دشت زندگی هستی و رطبهایی که از گفتار شیرین تو میتوانشاعر:انامک (علیرضا غفاری حافظ), ...ادامه مطلب
پیشِ چشمِ همه طاووس قشنگ است ولی اوجِ زیباییِ او جِلوهِ رنگ است ولی گرچه خوبانِ زمانه به مَثَل آینه اند ذاتِ آئینه هم از جوهرِ سنگ است ولی ماه در کوچهِ ما خنده کنان آمد و رفت حالِ آشفتهِ ماشاعر:مازیار نظری, ...ادامه مطلب
ای مصلحتهایِ پُر شمارِ پُر تکرار، ای تنگنایِ اندیشه هایِ پُر خطر، به گلو مانده فریادم!! به سینه گندیده نفسم!! هوا می خواهم، هوایی نو!! به مساواتِ عدل!! چون پاکیزه آبی شفاف!! از سحرگاه میشاعر:علیزمان خانمحمدی, ...ادامه مطلب
در باورشان دیو خدائی می کرد فرعون پلید خودنمائی می کرد در دهکده ی باور و نیرنگ و دروغ ای کاش فرشته کدخدائی میشاعر:ایمان کاظمی (متخلص به ایمان), ...ادامه مطلب