شعر نو

متن مرتبط با «مهدی اخوان ثالث شعر زمستان» در سایت شعر نو نوشته شده است

من از نسل زمستانم

  • حلالم کن من از نسل زمستانم من از نسل تگرگ و برف و بارانم حلالم کن که من جا مانده ی فریادِ اوجِ خشمِ طوفانم نه فریادم که از فریادِ طوفان در امان باشم نه خشم آذ‌َرخشَم تا که تک تازِ سپاهِ وسعتِشاعر:علی اصغر رضایی مقدم, ...ادامه مطلب

  • دلتنگی شعر

  • مدتی ست تمام دلتنگی شعر را به در و پنجره برای لحظه های با تو بودن دوخته ام تمام چشم ها را برای دیدنت به بیداری کشیده ام تمام کوچه و خیابانهای شهر در تپش لحظه ای دیدنت و من تمام خوشی هایم را شاعر:عزیز حسینی, ...ادامه مطلب

  • اخرین شعر

  • مَعنآیِ عِشقُ هَر کَسی یِجوری تَعبیر میکُنه. وآسه خُودِش هَم هَرکَسی قآنونی تَعیین میکُنه. وآسِه مَن اَمّا بِخُدآ قآنون و مَنطِق نَداره. این آخَرین عِشقِ مَنِه گُوآه و مَعشوق نَداره. اِیشاعر:امین سلجوقی, ...ادامه مطلب

  • شعروامانده

  • باران که می آیی شاید که بروید شعر وامانده ی من در خاک گلو و سخن سالها مانده به جای بنوازد تن هر رهگذری تنها را چون عطر علف دشت فراخ وقتی خواهد فهمید که قراری دارد با تو،شاعر:مهدی عارفخانی, ...ادامه مطلب

  • خوابِ زمستانی

  • بگو بر من چه تقصیری بهار دارد چو در خوابِ زمستانی فـرو رفتیمشاعر:سلیمان ابوالقاسمی, ...ادامه مطلب

  • شعر بدون نقطه _ والی و والا

  • والی و والا ... دلا همه دَم در حال دعا آی ای هادی دلها ..‌. همه در حال حمد و آی ای هم مَسلک طاها ... سُرور هر دلی ای هم مسلک احمدی دُر اعلاء ... صدها درود و سلام آی ای ولی و والی و والاشاعر:محمد هادی نجفی, ...ادامه مطلب

  • شعر....

  • شعر پنهان در "منِ" من : شعر بی دفتر و قید شعر بی پایانِ جاری شعر ساکت چون شقایق شعر بی بال شعر پیچیده در جان. شعر بی خوانش من : شعر پُر بغض وامانده در خود شعر بی داد و فریاد شعر جنگِ میانشاعر:محمد-علی زرندی, ...ادامه مطلب

  • شعر خون

  • امشب دوباره مرتکب شعر خون شدم همراز لاله های ز غم واژگون شدم   با مادیان سرکش عشقت گریختم یکه سوار مرکب دشت جنون شدم سلطان واژه ها، که سرم گرم عشق شد با کودتای چشم غزل سرنگون شدم از چلشاعر:علی ابرکان, ...ادامه مطلب

  • زمستان آزادی

  • از زمستانی که برای آزادی یقه پاره کردیم فصل های زیادی متواتر گذشته و اکنون ما مشتی دوره گرد بدبخت، خوشبخت فروشیم و چه باشکوه و پر از رنج مجبور شدیم از آزادی رویا بسازیم سال هاست با مشتشاعر:عبدالله خسروی, ...ادامه مطلب

  • ذوق ِشعر

  • اگر به خواب رَوَد چشم ِ من نمی بازم که روی ِ ماه ِ تو آید به دیدگان بازم شنیده ای که کس ازجان ِخود غمین گردد؟ تو جان ِمن شدی و من به خویش می نازم کنون تویی که به من ذوقشاعر:افشین آریانا, ...ادامه مطلب

  • مهدی صاحب زمان (عج)

  • اقا این رمضان از امدنت خبری نیست ز هجر و هجران بی خبریست ندارد جهانمان حال خوشی انگار خدا ندارد زما دلخوشی گناه بیداد میکند ز سر اب را رد میکند نجاتم ده غرق شده ام ای وای، در این دنیا در خوابشاعر:محدثه زارعی, ...ادامه مطلب

  • سه شعر / ایستگاه، خزان و سالهایِ رفته یِ تنها

  • تو در اتوبوس رویِ شانه هایِ غریبه ای خوابت بُرد من آرام تنها به موهایت می اندیشیدم و به دانه های اناری که در دستانم به یغما رفته بودند و بعد به کودکی و گندمزار رفتم بیدار که شُدی پرنده ای ازشاعر:عیسی نصراللهی, ...ادامه مطلب

  • پرچینِ کوچه ها ( ۳ شعر )

  • شعر ۱ _ از کدامین پنجره یِ خیال نامَت را بپرسم؟ نَمِ بارانِ خیسِ خسته یِ این کوچه را بنگر! هراسان، بادِ ویرانگر در آن کوچه که جایِ خلوتی بود و دلم،یکریز میبارید به سویَت آمدم نشناختیشاعر:عیسی نصراللهی, ...ادامه مطلب

  • آخرین شعر جهان...

  • میان دو سطر به دنیا آمدیم آنجا که گفتگوی میان ما آغاز می شود من ندانسته می نویسم و تو ندانسته می خوانی نامم را، و نامت را کوچک اما بزرگی میان دستان تو جا گشته ام می خوانی و به اسم منشاعر:سینا امیر خسروی, ...ادامه مطلب

  • شعر م سکوت لحظه ها

  • توکارگرتمام عالم هستی اوبرج بسازدتوبه ماتم هستی هی چشم به مال دگری میدوزی اوبخل توداردتوچنان اوهستی چون میگذردعمرحسادت درداست حرص وولعوجمعی ثروت درداست .... . ...... باساقی شاعرانه همدوششاعر:عبدلرسول بلاغی پور, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها