شعر نو

متن مرتبط با «مرد» در سایت شعر نو نوشته شده است

پیر مرد قوزی

  • کنار جوی بودم دختری کوزه به دوش آمد خم شد خم شدم کوزه را به آب زد دست هایم را در آب مشت کردم پیرمرد قوزی را دیدم بیدار که شدم کوزه شکسته بود و من همه شراب ها را خورده بودم علی رفیعیشاعر:علی رفیعی, ...ادامه مطلب

  • مزن تو لاف ز مردی نخوانده معنایی

  • مزن تو لاف ز مردی نخوانده معنایی قلم زدی به گزاف و کنون تو رسوایی اسیر رنگ نگردد کسی که بی رنگ است تو اندرون خم کوچه ای و شیدایی مجال گفت و سخن نیست ورنه میگفتم که از سروده هجوت نماندهشاعر:آرمین نوری ارومو, ...ادامه مطلب

  • من مرده ام

  • من مرده ام در روز زندگی در روز جوانی در روزی با طلوع زیبای خورشید من مرده ام روزی دگر شبی دگر هرگز هرگز به دنیا نیامده ام انگار انگار روز ها برای من شبند و شب ها برای من تکرار شب مرده ام درشاعر:سید محمد جواد موسوی, ...ادامه مطلب

  • راه حل مشکلات مردم

  • مشکلِ مردم سه حالت بیش نیست نا امیدی بی گمان در کیش نیست اول آنکـه می شـود کـاری نمـود پس چرا بـایـد بـرآن زاری نمـود دومین مشکل بگـویـم ایـن چنیـن بهرِ چـاره زین سبب بـایـد کمین سومینشاعر:سلیمان ابوالقاسمی, ...ادامه مطلب

  • «انی بعثت» مرد باشم

  • معلم، ای شکوهت مانده در یاد غرور و شوکتت یاریگر ِ باد کنی ارشاد چشم خفته ی جهل کمر بسته به خدمت گرم و آزاد تو همچون انبیا در بی کسی ها حریفی ، دنده پهن از شکل و ابعاد ضمانت می کنی شیرین چوشاعر:جواد رحیمی, ...ادامه مطلب

  • مردم بد

  • دست از سرم بردار، از این مرد دل آشوب از این وجود خسته از این کاخ مخروب من از درون ویرانه ام، چیزی ندارم جز آرزو های محال و قلب معیوب باید ببندی چشم هایت را به رویش شاید نبینی چشم او را خیس وشاعر:محمد عرب, ...ادامه مطلب

  • « پژمرده در مرداب، من! »

  • « پژمرده در مرداب، من» =============== پژمرده در مرداب، من در جست و جوی آب، من این آب باشد یا سراب بیدارهستم یا به خواب؟ یا رب نجـاتم، تو بده زین مشکلاتم، تو بده من این دلم، بی تاب بود اینها همه، درشاعر:سلیمان بوکانی حیق, ...ادامه مطلب

  • مرد کاغذی

  • زندگی دیدن و لمس تمنای فاصله هاست حتی بدون حضور و دیدار هم زندگی شوق حس دگر بار حضور گرمای کلمات است از لبی خسته و گوشی محتاج شنیدن زندگی چشمیست به دنیایی کاغذی زندگی مردیست کاغذی با نگاهیشاعر:موسی حسین پور, ...ادامه مطلب

  • مرغ سعادت مرد شاید ور پریده

  • مرغ سعادت مرد شاید ورپریده ،، گنجشک رویا را جهالت سربریده ،، آیین مان را دزدگی دیدی ربودند،،؟ چینی که جز بلعیدن سگ ها ندیده ،، خاک وطن را بی وطن ها می فروشند. ،، آینده میگویند چین ما راشاعر: احمد البرز, ...ادامه مطلب

  • امیدهای مرده

  • "اميدهاي مرده" سال‌ها زين پيش آفتابي سخت جان‌افروز از كدامين سو؟نمي‌دانم سوي من تابيد هر اميد من بسان دانه‌ي نم ديده مي‌روييد باغ اميدم باغ سبزي شد پر درخت و گل  ناگهان يك روزشاعر:مهدی سلحشور, ...ادامه مطلب

  • مردی که زیاد میدانست

  • مطلب مردی نیلوبلاگ که مطلب زیاد نیلوبلاگ مطلب میدانست نیلوبلاگ *************** یک قندان پریشانی یک لیوان چای بابونه یک صندلی خالی در هوای گرگ و میش در دخمه ی نمناک و صلیب کشیدن عقاید استنطاق و استنتاج خودسر امان از هوای دل شرجی غروبیشاعر:مرتضی حاجی اقاجانی, ...ادامه مطلب

  • ماه مرداب

  • ما در ته قصه های یلدا خوابیم دلخسته وتنها همه شب بیتابیم فرصت نشداز قصه که بیدارشویم چون ماه نشسته در تهشاعر:بهجت شکیب نیا, ...ادامه مطلب

  • اگر مرد بودم

  • اگر من مرد بودم ... رویاهای مردانه ام را در کیف زنانه ات می گذاشتم ! و مردانه با تو قدم برمی داشتم ... مردانه نگاهت می کردم ! و مردانه سایه ات می شدم ... دستان ِ زمخت و مردانه ام را مثل یک مردشاعر:حسین ناصری , ...ادامه مطلب

  • گل جوان پژمرد

  • دنیا به که مانی که گرفتار ندانی تا کی در این غارت بسیار بمانی دنیا که قفس از نگهت وام گرفته شیطان سیه از دل تو جام گرفته دنیا که هماره به لئیمی سلامی اما به جوانی بنهی داغ تمامی دنیا که بهشتیشاعر:الهه فرحی, ...ادامه مطلب

  • تنهاترین مرد زمین

  • تنهاترین مرد زمین؛ باشد بدون سرزمین. از کفر تا راه خدا؛ میتازد او با اسب زین. خسته ز مردان و زنان؛ او هست درمانده ترین. از سنجش این مردمان!؛ باید شود حالش چنین. وقتی شود حالش چنین. خسته ز ظلم وشاعر:امین سلجوقی, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها