"شب دراز است و قلندر " بی تاب چه بگویم که دلم شوق تو دارد مهتاب نفروزم به جز از شام سیه کاری خویش هر چه گویم بنویسند به ترتیب ، آداب مرهم زخم مرا بر تن مجروح نهند بر دل غمزده ام شاعر:افروز ابراهیمی, ...ادامه مطلب
دربدر همیشگی ، کولی صد ساله منم خ, ...ادامه مطلب