یک سلسله رد پای را می خواند آواز خوش خدای را می خواند شهری که غریبه زمانش بوده مضطر اذا دعای را می خواند بر سقف دلمنزول انسان کافی ست پر رنگترین خدای را می خواند خون است دلماز این زمینشاعر:هادی جاهد, ...ادامه مطلب
گاهی به ذهنم می رسد بیتی ، کلامی چون آرزو بی انتها و نیمه کاره می گویَمَش می آورم بر روی کاغذ می خوانَمَش ، بعدَش کُنم هی تکه پاره حیران و سرگردان دنیایی غریبم با کوهی از فکر و نیاز وشاعر:ابوالفضل زارعی, ...ادامه مطلب
تویی رویای منو ماه شبهای من همه دنیای منه اون دوتا چشمای تو جادو کردی منو با نگاه مهربونت چشای عاشق من محوتماشای تو توی قلب عاشقم هلهله برپاشده دوباره چشمای من محوتماشا شده گلای شقایقوشاعر:مجیدشاکری حسین آباد, ...ادامه مطلب
مدتی ست تمام دلتنگی شعر را به در و پنجره برای لحظه های با تو بودن دوخته ام تمام چشم ها را برای دیدنت به بیداری کشیده ام تمام کوچه و خیابانهای شهر در تپش لحظه ای دیدنت و من تمام خوشی هایم را شاعر:عزیز حسینی, ...ادامه مطلب
خاموش و سرد و نفرت انگیزم ، جدا از تو مانند اشک از دیده می ریزم ، جدا از تو در خاطرم گل میکند آغوش تنهایی یک آسمان اندوه پائیزم ، جدا ازشاعر:مهدی حاجیان پناه {شفق}, ...ادامه مطلب
به پای چشم آهویی دل شیری به زنجیر است چه غم؟ چشمان آهو هم، گرفتار دل شیر است میان ماندن و رفتن مردد میشود صیدی که فرزند دلش در چنگ ببر پیر تقدیر است به حال کوه میگرید، به پای صخره هایشاعر:علی ابرکان, ...ادامه مطلب
???? خوشا پرنده که بی واژه شعر می گوید. از هفت شهر عشق وعاشقانه می گوید خوشا دلی که بی وقفه آواز میخواند از آغوش و شاعرانه راز می گوید خوشا ؛ از آن روزی که آهنگی ها تنها بماند و ترانه بهشاعر:نیما اخوان, ...ادامه مطلب
شاعرم باهمه ی شب زدگی دل به تکرار نبودن ، ندیدن هایش سرد و بی حوصله یک گوشه ی دنج لای اشعار خودم کز کردم آتش وسوسه ای کو که بسوزانمش این فاصله را بنویسم دو سه خط بوسه ی عشق که فقطشاعر:مهدی حاجیان پناه {شفق}, ...ادامه مطلب
پایانی آمده است که در آن شروعی نیست شروع هر غمی به منتهای شادی نیست من آن سازم که روزی می نواخت نغمه ها بر رقص، رقاصان می نواخت من آن می خواره ام که روزگاری خوش نداشت از بهر خویش جز درد و نالهشاعر:س. ج. سهند, ...ادامه مطلب
آفتاب گردانم در شب بی پایان کوک ناکوک بیداری به هوش آویزانم تا مرز باد بادک های بازیگوش حمید صراف (ساحرشاعر:حمید صراف , ...ادامه مطلب
نشسته گرگ وحشی در وجوت ، نه لبخندت نه چشمان خمارت نه دستان سفیدت نخواهد داد دیگر فریبم ؛ صدای گرگ می آید باشاعر:عبدالحسن یوسفی, ...ادامه مطلب
هرجا بنهی پا آنجاست مصلا خاک سیمین بشود سنگ مطلا ازپستی وبلندی مرا چه باک ما را به ولای شماست تولا گفتی مرگست که ندارد علاج بیهوده نکنید ازعزراییل تمنا ملک الموت خودشاعر:صمد محسنی, ...ادامه مطلب
صدای اهورایی تو برایم جانبخش است تن تو چونمرمر معابد است من به آستان تو نیاز میآورم و سر بر محراب تو مینهم تو همان درخت انجیر معابدی که بودا در زیر آن به خلسهشاعر:انامک (علیرضا غفاری حافظ), ...ادامه مطلب
بگذار تا سر بر سینه آت گذارم بگذار تا ریتم ضربان قلب عاشقت را بشنوم شاید همین یکبار قسمت باشد شاید فردایی ،فردا شبی نباشد شاید باشد و یکی مانشاعر:شهلا چراغی, ...ادامه مطلب
کاش میشد که بیایی و کنارم باشی دوست دارم که تو آرام و قرارم باشی وای بر من که شبم تیره و سرد است هنوز کاشکی فصل دل انگیز بهارم باشی قصد کردم همه را جز تو فراموش کنم دوست دارم که خودت دار وشاعر:مهدی ملکی, ...ادامه مطلب