شعر نو

طرّه از طرّه ی تاب دار تو می ترسم زان چشم عتاب دار تو می ترسم کندوی عسل بود دهانت امّا از بوسه ی آب دار تو می ترسم سید علی کهنگی(واسع) اردیبهشت1400 شکوه عشق صبح است بیا زمزمه آغازشاعر:سید علی کهنگی(واسع), ...ادامه مطلب

چه شد ای پرپر دوران بساط باد و بارانت؟ شکوه فصل پاییزت، سواران بهارانت؟ چه شد ای خم به ابرو از دی سوزان نیاورده چه کرده بهمن اندوه با الوند عصیانت؟ نه پای آن که بنشینی به دامانشاعر:محسن مرادی مصطفالو, ...ادامه مطلب

شکوه شباب صفای صبح رخت آفتاب را مانَد تبسم تو شکوه شباب را مانَد لبت که هیچ ز اوصاف آن نشاید گفت به گاه بوسه زدن شهد ِ ناب را مانَد تراوش سخن از آن لب ِ شرابی رنگ ز شعر ناب هزاران کتاب راشاعر:انوشیروان اخوان نیاکی , ...ادامه مطلب

به روز حادثه اندیشید گلی که سرخ تر &#, ...ادامه مطلب

تقدیم به آبی آسمان حلیج همیشه فارسزندگی تازه می شود از شکوه آریایی خلیجدر کجا تو دیده ای خطه ای به دلربایی خلیج؟آسمان آبی جنوب ، چشمه ی صفا و روشنی ستضرب شور و زندگیست ، در طلوع ماورایی خلیجگیسوان زرد آفِتاب با طنین دلنواز موجمی برد دلم به ناکجا م, ...ادامه مطلب