تو را با زخمهایم می شناسم با تولد گاه و بی گاه اشکهایم با ترک های ناهموارِ دیوار با چشمهای خستهُ بیمار با زخم های مانده بر دل با حرفهای نانوشته ی بسیار من همانم که خطم بد بودُ لکنت بود بهشاعر:سینا امیرخسروی, ...ادامه مطلب
زنی را نمی شناسم که چون نباید سقوط را سقط می کرد به صعودی بی تپش تر از خطابه های مرسوم بشارت داده شده بود زنی را نمی شناسم که مرگ آن قدر که به استخوان هایش رسیده بود به خودش نرسیده بود آنشاعر:نسترن خزایی, ...ادامه مطلب
تو از جنس احساس یک بوته نسرین تو با , ...ادامه مطلب