شعر نو

بس که چشمان تو را دیدم و حیران ماندم مثل یک خانه, به هم ریخته, ویران ماندم بعد از آن روز به هر دشت و بیابان و کَویر آه! عاشق شدم و مستِ غزل خوان ماندم پیش از آن, در ظلماتی ... که پس از دیدن تو ازشاعر:امین رهی, ...ادامه مطلب

من به تو معتاد شدم ساقیا ! ساقی چشم خماری ام ! از آن شبی که به جام لب هایت لب زدم به تو معتاد شدم و در به درم و در حاشیه شعر پناهگاهی از حلب زدم شیرین لب تلخ وش من ! مدتی است که در این شعرشاعر:امین فرومدی, ...ادامه مطلب

در هیاهوی تهران در تکاپوی سال جدید تو آمدی همراه شکوفه های بهاری دستانت گرم چون آفتاب فروردین سرمای زمستان را از جانم زدود و چشمانت وسعت دریا را برایم به ارمغان اورد و چه خوب آمدی که تمامشاعر: مرضیه گل جو ( انیس), ...ادامه مطلب

فردا كه مرا به حشر آماده كنند اشكهاى مرا ز چشم پيمانه كنند گويم كه چرا كور شده ام اكنون گويند ز حقيقتى كه بيگانه شدمشاعر:مصطفی مروج همدانی, ...ادامه مطلب

به تبِ حادثه زنحیرشده حالِ دلم همچومرغی به هوایِ تونفس گیرشده هرچه گفتم به وفادور شواز دام وقفس! دل به بندی زنگاه ِ تونفسشاعر:روح انگیز هاشمی, ...ادامه مطلب

در جوانی پیر شدم از دنیا و آدمها سیرشاعر:فتانه سنکیان, ...ادامه مطلب

دیگه از دست تو و ترانه هات خسته شدم , ...ادامه مطلب

تا شدم محو روی ماه تو در نگاهم جهان تماشایی ست چون تویی ماه آسمانِ عشق، چهره ی آسمان تماشایی ست خنده های زلال تو برده شوق چشمم به نم نم باران با طلوع قشنگ چشمانت قوس رنگین کمان تماشاییشاعر:علی ابرکان, ...ادامه مطلب

دیدمت اما ... من از خاموشی ات روشن شدمشاعر:مهناز الله وردی میگونی, ...ادامه مطلب