شعر نو

گسترهِ خیال پردازیم بتو نمی رسد تراوش شور شاعری را ازمن دور می کند چشمانم را بی نصیب از نور ونفسم به شماره می افتد وقلبم به تپش ! وخون جاری شده در رگهایم همانند شوکران تلخ در گلویمشاعر:بهرام معینی, ...ادامه مطلب

آغوش تو آرامش جان است بمان پیشانی تو نقش جهان است بمان من بال گشوده ام به سویت ای عشق رویای تو مثل آسمان است بمان... نیلوفر_سلیمانی شاعر:نیلوفر سلیمانی, ...ادامه مطلب

ماه رویایی به جز آوای دردی نیست در بند بساط ما به غیر از آه سردی نیست راه ارتباط ما مگر بارانی از یادت شبانگاهی فرو ریزد که جز آواز حسرت نیست آهنگ نشاط ما چنان در انجماد خود فرو رفتبم بیشاعر:علی معصومی, ...ادامه مطلب

رویای با تو بودن و بارها توو خوابم دیدم  اگه که راستشو بخوای، این روزا بدجوربریدم  هرجا میرم حرف توعه میگن که دوستم نداری میگن همین روزا میری، میری و تنهام میزاری خودت میدونی نباشی چقدشاعر:کبری خرمی , ...ادامه مطلب

دارم کم کم از عشقت دور می شم تو رو با آرزوهات رها می کنم هر شب برای خوشبختی تو دعا کردم کنارم نبودی اما دوست داشتم هر شب به امید دیدنت چشام رو خواب می کنم اگه صد دفعه بازم به دنیا بیام به جونشاعر:محمد کیا حبیب زاده, ...ادامه مطلب

منو داری به چی میبازی به یه رویای گیج بیهوده کی برای تو مثل من میشه کی برای تو مثل من بوده منو داری به چی میبازی من که دنیامو با تو میدیدم منو از کِی، کجا گمم کردی که همه زندگیمو بخشیدم منشاعر:محمد بازگشا , ...ادامه مطلب

وتو چه میدانی دردل زنی که هرصبح جلو آینه میایستد به اشک هایش صبح بخیر میگوید چه میگذردزنی تنها که با رویای دستانت گونه هایش را پاک میکند خودش را به آغوش میکشد بعد بوسه ای ازعشق بربازوانت میزندشاعر:لعیاقیاثی, ...ادامه مطلب

دارم کم کم پیر میشم ،ولی نیست خبری از تو من هر جایی که بود گشتم ،ولی نیست اثری از تو دلم ،ترسو شده شاید ،ولی نه خیلی دیر کردی توقول دادی بری هرجا ،بری و زود برگردی ولی چند ماه تو نیستی ،نهشاعر:محمدمحمدیان, ...ادامه مطلب

نم نم باران می زدود غبار تنهایی را و شب بود و مرغ عشق میخواند: زندگی زیباست ،زندگی صفحه های خط خطی چشم انتظاری هاست پیچیده امشب باز بوی خوش تو بایادت به همه جا ومن نشسته ام زیر درخت پیرشاعر:حمزه اصغری , ...ادامه مطلب

. شاید یه روزی سهم هم باشیم با هم شدن رویای دوری نیست ، من صادقانه عاشقت هستم ، درمانِ عاشق ها صبوری نیست ! . .. در فکرِ تنها بودنم هستم وقتی که دوری از من و رویا میترسم از این خلوتِ بی توشاعر:فرزاد صفانژاد, ...ادامه مطلب

ارسال نظر '); } var patte_mail = /[a-zA-Z0-9._-]+@[a-zA-Z0-9.-]+.[a-zA-Z]{2,4}/; if (patte_mail.test($('#'+CF+' #note').val())) { $('msgd233865').html(' متن نظر شما حاوی آدرس ایمیل می باشد امکان ارسال این نظر وجود ندارد لطفا نسبت به حذف ایمیل اقدام نمائید لازم به ذکر است ارسال شماره تلفن همراه در بخش نظرها خلاف قوانین سایت است'); } if($('#'+CF+' #not, ...ادامه مطلب

وقتی می افته ستارهچشمک می زنه خاطراتمبا تو تموم لحظه هامو می بینمامشب چه سرده بی توتنهایی جون می گیرهگل نباشه ، اشکامو می چینمبا تو می رم تا رویابا فرشته های زیباهر شب رو ابرا منتظر می مونمبی قراره دستام ، تا بگیره دستاتمی رسیم این بار به گمونمامش,آرزوهام ...ادامه مطلب

دیدمت انگار کسی مرا به مهمانی آفتاب برده بود ,تمام هستی من زنی دیوانه وار دوستش داشتم اورا را تکرارکنان در خود می دیدیم قلبم نفس نفس میزد، دوست داشتم قلبم را ب او ببخشم، او که معنای عشق را ب من فهماند تو کیستی اینگونه قلبم را لرزاندی با نگاهت، تو, ...ادامه مطلب

رو تو حساب کردم خواستم ازت بمونیترسیده بودم ایـنـو نـفـهـمـی یـا نـتـونـیمن رو حساب قولت چه رویاهایی ساختمعشـقی که بـیـنـمـونـه اونـم بـا تـو شناختمحرف زدیم و باید رو حرفمون بمونیمراهو ادامـه میدیم تا جایـی کـه بتونیمهر چقدم که این راه واسه ما سخت, ...ادامه مطلب

زمین های زیادی وجود دارد شاید ... می دانی زمین هایی که می توانی رویشان بایستی و با غرور بگویی که این زمین من است که گام هایم را به رویش ... استوار و محکم می گذارم . ذهنم درگیر نیست ... دیر هم نیست ... ذهنم دارد رویای کودکی اش را دوره می کند ... " رویای پریدن از زمین ... به اسمان " !سلام ...این نامه ی یازدهم من است و تو داری می خوانی اش ... در بی زمانی ... در بی مکانی ... در خلسه ای که به باور ات ... به ناباوری ات ... به همه ی هستن ها و نه هست های سر بازی ات لبخند می زند .دوست دارم همینجا بخوانی اش ... در همین لحظه ای که کسی کنارت نیست ... بی کسی کنار تو است .شاعر شدن تفاوت دارد با شاعر بودن ... بعضی ها به دنیا که می آیند شاعر اند ... می بینی در یک مزرعه ی دور مادر ات تو را به دنیا آورد . این خودش شروعی شاعرانه است . یا مثلا وقتی 5 سالت می شود از اخم پدرت به مادرت می رنجی ... شک نکن تو آن موقع شاعری ... یا اصلا هم بازی ات در 9 سالگی ات خانه عوض می کند به جبر و تو به یاد او با کسی بازی نمی کنی به عمد ... بله ... تو شاعری .اما مادر ات تو را سزارین می کند ... به شکل بدی از خوردن شیر مادرت فرار می کنی ... 5 سالگی ات را با کندن دست عروسکت و 9 سالگی ات را به قهر با همه ی دنیا سپری می کنی و می رسی به جوانی ... در تم روشنفکری دانشکده غرق می شوی و فکر می کنی شاعری ...بله تو شاعر نیستی ... شاعر می شوی !نمی خواهم به همه ی دنیا تعمیم دهم ... نسبیت می تواند کار خودش را بکند . لبخند می زنی ... این نامه ساده تر و صمیمی تر است .... یا لااقل تو اینطور فکر می کنی .الان با خودت در مورد فرق شاعری که هست و شاعری که می شود فکری شده ای ...ذهنت را بتکان ...کلتت را بیرون بکش و گلوله ای در مغزت خالی کن ... تو شاعری !یا نه ... رزی بخر و برای پدرت استشمامش کن ... تو شاعری ...یا نه ... کاری بکن که ذهنت پر از خالی شود ...تو شاعری ...تو فقط شاعری !انسان ها تکفیری های چموشی هستند که صدایشان از نردبان های بی شماری بالا می رود تا به کرسی های تنوع بنشیند . تو اما نردبان لازم نداری ... تو پر می کشی ... چون شاعری . می بینی نامه ی یازدهم بی شماره بندی رایج می تواند تو را به جایی ببرد که نمی خواهی ... یا می خواهی و نمی دانی که می خواهی .می دانی من همیشه در حال شعر شدنم ، گاهی با مشتری هایم حرف می زنم :- , ...ادامه مطلب