شعر نو

به میانهٔ آلودگیهای اهریمنی، در هیاهویِ غرش ارابه های آهنی، سروش بلبلی جسور، لایِ شاخسارِ صنوبری تنها، چون بانگِ جان افزایِ حیات، به نوازش دلهای خسته آمده!! نسیمی، کز کرانهٔ برجهایِشاعر:علیزمان خانمحمدی, ...ادامه مطلب

ماه نمی دونست چه جوری بتابه از روی
, ...ادامه مطلب

عشق آن است که دو دل به هم رضا بدهــــــد نه که بگویی امام رضا کاری کن دل بدهـــد! چهـــــــار گوشه جهــــان بگردم نفس طبیعیم بند توست کســــــوت درخـــــتان طبیعت شاعر:نعمت الله سیادت مقدم, ...ادامه مطلب

با سلام گروه گردشگری تورگردی متخصص لطفا وارد حساب کاربری خود شوید و یا اگر عضو نیستید عضو شوید تا بتوانید محتویات این قسمت را مشاهده نمایید آماده ارائه خدمات به شما هموطنان گرامی می باشد. ما با تجربه بسیار در زمینه اجرای انواع تور طبیعت گردی می توانیم لحظاتی رویایی را برای شما، دوستان و خانواده شما فراهم آوریم. برای اطلاع از انواع تور طبیعت گردی و همچنین اطلاع از قیمت ها و زمان این تورها می توانید,طبیعت ...ادامه مطلب

چند توصیه برای طبیعت گردیسفرهایی که در طبیعت انجام می شود با سایر انواع سفرها تفاوت بسیار زیادی دارند. زیرا در طبیعت اصولاً هتل و مکان هایی برای استراحت به ندرت وجود دارند و سختی های خاص خودشان را دارند. چنین سفرهایی اصولاً از انتخاب وسایل سفر شروع می شوند. داشتن کوله پشتی های حرفه ای اولین قدم است., ...ادامه مطلب

برای خرید  لطفا وارد حساب کاربری خود شوید و یا اگر عضو نیستید عضو شوید تا بتوانید محتویات این قسمت را مشاهده نمایید  به سایت جذاب ما بیایید. هیچ جایگزینی برای تجربه وجود ندارد ولی قدم هایی برای کاهش احتمال آسیب دیدن و لذت بردن بیشتر وجود دارد یکی از مهارت ها حضور در طبیعت گردی و سفر مربوط به انتخاب , ...ادامه مطلب

سلاممی گویند:برکه های آیینه، همچون صبح درخشان اند و هیچ آشوبی در عمق شان نمی روید.امّا اگر من گام پیش گذارم، چشمه ها می آشوبند و دلم صد پاره می شود.مدّتی است پایان خودم را خبر کرده ام. به کبوتران آستان صبح گفته ام:بروند بگویند: تشنه ام!نه باران صبح کوزه ی بی آب مرا پر می کند و نه تیشه ی نفرینی تا گور مرا از دل سنگ خاره برآرد.دنیای تب آلود کویرها، دام هلاک پهن کرده و هوا هم خوش خوشان، صفحه ی روز می شکافد! انگار نه انگار، تا دیروز من بودم که شیشه ی فانوس می شستم با پر طاووس.عزیز مهرباندرونی دارم سوزنده و ,نامه ای سرگشاده,نامه ای سرگشاده به طبیعت,نامه ای سرگشاده به خدا,نامه ای سرگشاده به روحانی ...ادامه مطلب

فضای برهنگی در طبیعت حکفرمایی می کرد.در روز های کوتاهی که سوز زمستان بیشتر از هر موقع دیگری حس می شد. خاک خود رابا برگ ها و اهالی دهکده ی «عالم» خود را با شاخه های درختان گرم می کردند.عریان درختان... مستور آدمیان...همچنان باد لباس آن ها را می دزدید و دست و پاهایشان به وسیله ی آدمیان بریده می شد. کم رنگ شدن فروغ زعفرانی رنگ، آدمیان را بیش از پیش به جان جنگل انداخت.کلمه ی وجود ، دیگر برای سبز پوشانی که خود را به نیمه ی درختان رسانده بودند، مفهومی نداشت. آن ها از ریشه کنده یا زیر پای برف له می شدند.ناگهان!غرشی سهمناک همگان را به وحشت انداخت و رقص هوس گرانه ی شعله های آتش در ژرفای جنگل نمایان شد. دود شدن بیشه داشت رنگ مشکی را به ملاقات رنگ آبی می فرستاد.همه جا تاریک .. سرد... همه جا روشن ... گرم....عالم تنها پنجره ی نگاهش رو به آسمان بود . اما جوابی نمی شنید.. نفرینی همرنگ آتش از جنگل برای عالم، غوطه ور شدن جسد ها، فریادی بی فریاد رس و هرگز نم نم اشکی دل سوز نیامد. وهرگز بند نیامد تا شاید بار دیگر مواد مذاب بسازند تا آدمیان بدانند طبیعت انتقام می گیرد... ! Let's block ads! بخوانید, , ...ادامه مطلب

در کنار رودشلیک... و پرتاب...می زدند مرغ ماهی خوار را، تا ماهی بماند، تا آهی از دریا برنیاید!بی توجه به آه... آسمان!آن طرف تر پیرمردی نان می داد به آبتا شاید ماهی بخورد،تا شاید مرغ ماهی خوار بخورد. Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب