شعر نو

شهیدِ باورِ آن سروهای بلند دخیلِ معجزه ی گل سرخ خواهم شد این خیال پا به ماه بهانه ی یک عمر سادگی ست برای تمام دروغ های شاعرانه که باور بودن بود همگان، یاورِ آن پندار ِِخاکستر نشین مکرشاعر:مجید ابتدایی, ...ادامه مطلب

در باورشان دیو خدائی می کرد فرعون پلید خودنمائی می کرد در دهکده ی باور و نیرنگ و دروغ ای کاش فرشته کدخدائی میشاعر:ایمان کاظمی (متخلص به ایمان), ...ادامه مطلب

سکوتم را مکن باور، در این خشکیدهء فریاد صدا را می‌بُرد خنجر، چه فریادی در این بیداد سکوتم را مکن باور، در این دنیای پر کینه که جای قلب آدمها، گلوله خفته در سینه سکوتم را مکن باور، صدای تیر وشاعر:بابک اخوان, ...ادامه مطلب

تو را من باورت کردم صدایت را نگاهت را تمام شعرهایت را سراسر زندگانی را دویدم من که یابم رد پایت را تو ماه من تمام من چرا از من گریزانی که نتوانم بگیرم دستهایت را؟ شروع عاشقی گفتیشاعر:محمد مهدی حسین وند, ...ادامه مطلب

دیر فهمیدم خردمندان چرا قربانی اند چون که صاحب منصبان، از دم همه ر و ح ا نی اند کذب می گویند و بر خود نام صادق می نهند راه بنمایند و خود در عین سر گردانی اند باورش سخت است,اینکه این قشون ریششاعر:شادان شهرو بختیاری, ...ادامه مطلب

غربت گور ندیدم که چنین برسرهم آوریم؟ می ستیزیم زنیکی، دردین برکدام باوریم؟ زراه پاکان غیربه نام آن نداریم طریق دگر اینگونه شده که برمذهب شیطانشاعر:ملینا تهرانی , ...ادامه مطلب

دهان دره ها پر از خمیازه ی بار دار باور برف م آب می رود حمید صراف ( ساحرشاعر:حمید صراف , ...ادامه مطلب

هر کسی با خود کشد یک باور ی ، باور من باور تو باور او ، می کنیم ما داوری ، وای از این نا داوری داوری باشد یکی اندر جهان داور حق در نهان میرسد روز عیان حکم هرکس میدهد حق مان بر کف نهدشاعر:رضا شاه شرقی, ...ادامه مطلب

چه کنم تا که به این عشق تو باور بکنی نظری بر مَنِ چون غنچه یِ پرپر بکنی شکنی شیشه یِ جور و بکنی مهر و وفا گذر از کوچه یِ ما کرده و محشر بکنی چه سرایم که کند بر دِلِ سنگِ تو اثر بشود نرم دلت،شاعر:محمد صادق حارس - یوسفزی, ...ادامه مطلب

باور نکنم که شعر هايم بر سر در عشق بوسه می زد آن دم که کلام نشست بر جان جان در بر عشق زوزه می زد باور نکنم که عاشقان را رام کرد به تير و تازیانه پروانه به عشق شمع می سوخت هر دم به سوز وشاعر:دانیال فریادی, ...ادامه مطلب

در باور عشقیم و به معشوق مقیمیم بر حسرت شیرین همه شب باز سهیمیم دیگر نرود خاطر ما در پی معشوق گویی که به چشمش چو ابلیسِ رجیمیم در کلبه ی تقدیر بجز شعر نفس نیست آری من و غم ها به غزل خوب حریمیمشاعر:فرهاد مرادی حقگو, ...ادامه مطلب

نمی خوام از آسمون چیزی برات بیارم , ...ادامه مطلب

بر بستر سالی که گرم است از سوختن عا
, ...ادامه مطلب

از باور تازیانه ها میترسم از پر زدن جوانه ها میترسم مرگ است اگر چه آخر این دنیا از مردن عاشقانه ها میترسم تسلیت واژه حقیریست در مقابل دلهایشاعر:عبدا... محمدی, ...ادامه مطلب

هرگز رفتنت را باور نکردم قدم به قدم ِ شهر تورا میدیدم صدایی در گوشم زمزمه می شد گویا که انگار چیزی می بارید سایه همیشه در حال عبور بود دنیا خلاصه در چشمانت می شد سایه محو شد، قلبمشاعر:حامد یعقوبی, ...ادامه مطلب